
در مقاله " اصول سونوگرافی در اسب و موارد مهمی که باید در مورد آن در نظر گرفت" به اصول اساسی سونوگرافی یا تصویربرداری به روش اولتراسوند و نکات مهمی که در مورد سونوگرافی در اسب باید مدنظر قرار گیرند، پرداخته شد. در این مقاله علاوه بر بررسی اجمالی تاریخچه استفاده از تصویربرداری اولتراسوند در حیوانات و دام، به نکات مهم سونوگرافی در دام ها پرداخته خواهد شد. اگرچه استفاده از امواج صوتی برای مشخص نمودن محل اجسام از اواخر قرن هجدهم میلادی آغاز گشت، اما بر اساس آنچه در منابع آمده است، سونوگرافی در حیوانات تقریباً هم زمان با استفاده از این روش در انسان آغاز گشته است. با اینکه یک دانشمند روسی برای اولین بار در سال 1928 میلادی از امواج فراصوت (اولتراسوند) برای تصویربرداری استفاده نمود و دستگاه ابداعی او توان تولید تصاویری سایه مانند داشت که قابل تفسیر و بررسی بودند، اما تمرکز او بیشتر بر روی بررسی ساختارهای فلزی بود تا اینکه بررسی های پزشکی یا دامپزشکی را مدنظر قرار دهد.
با توجه به اینکه در همان سال 1956 میلادی نیز توجه دانشمندان علم پزشکی بر روی استفاده از اولتراسونوگرافی یا اصطلاحاً سونوگرافی برای کاربردهایی مانند تعیین قطر سر جنین بود، به سرعت استفاده از روش سونوگرافی در موارد مرتبط با باروری و آبستنی نیز در انسان و دام ها شروع به گسترش نمود.
اگر توضیح ساده ای از نحوه کار دستگاه سونوگرافی (اولتراسونوگرافی) و نحوه کار آن با استفاده از امواج اولتراسوند (فراصوت) مدنظر باشد، می توان به این شکل آن را توصیف نمود که این دستگاه دارای یک بخش مبدل است که نزدیک به بدن نگه داشته می شود تا با فعال شدن میدان الکتریکی، از طریق کریستال های خاصی که در آن وجود دارد شروع به تولید و ارسال امواج صوتی یا فراصوتی کند. این مبدل، علاوه بر ارسال امواج مذکور، انعکاس آنها از بافت های بدن را نیز دریافت می کند که با توجه به چگالی یا دانسیته متفاوت بافت های بدن باعث ایجاد و جذب امواج انعکاسی متفاوتی می شود. این امواج صوتی منعکس شده و دریافت شده توسط مبدل دستگاه به رایانه دستگاه ارسال شده و توسط آن مورد محاسبه و تفسیر قرار می گیرند.
به طور خلاصه، با اندازه گیری سرعت انعکاس امواج صوتی فرستاده شده از مبدل دستگاه به بافت های بدن، دستگاه می تواند تصویری تولید کند که روی صفحه نمایش دستگاه نشان داده می شود. این تصویر سایه ای توسط افراد متخصص در امر سونوگرافی قابل تفسیر است که بر اساس آن محل، وضعیت، ابعاد و سایر ویژگی های اندام درونی، سیستم تناسلی و البته جنین در حیوانات آبستن مشخص می شود. سونوگرافی می تواند توسط مبدلی که بر روی سطح بدن قرار می گیرد انجام شود و در مورد وضعیت آبستنی و تولیدمثلی در دام ها نیز از پروب های رکتوم (Rectal Probe) استفاده می شود. گرچه برای دام ها بیشتر از پروب های رکتومی استفاده می شود، اما شاید این سؤال پیش بیاید که وقتی مبدل بر روی سطح بدن برای سونوگرافی استفاده می شود چرا از ژل استفاده می شود؟
ژل ها به این جهت استفاده می شوند که حداقل نفوذ هوا بین مبدل و پوست صورت گیرد. زیرا حباب های هوای موجود بین مبدل و سطح بدن می تواند امواج صوتی را مسدود نموده و باعث زحمت و خطا در تصویربرداری اولتراسوند (سونوگرافی) شوند. در موقع استفاده از پروب های رکتومی نیز استفاده از مواد لوبریکانت (Lubricant)یا روان کننده مناسب توصیه شده است. سه دلیل اصلی برای آن وجود دارد. اول اینکه سطح پروب را تمیز نگه می دارند، دوم اینکه امکان تماس بهتر بین پروب و سطح داخلی را فراهم می کند و نهایتاً به حرکت بهتر و راحت تر پروب در فضای درونی کمک می کند.
پروب های کانوِکس (Convex) یا محدب سه و نیم یا 4 مگاهرتزی رایج ترین پروب ها برای دام ها (به خصوص دام های سنگین مانند گاوها) هستند. زیرا منطقه وسیع تری را برای تهیه تصویر از یک نقطه خاص (مثلاً رحم یا جنین) پوشش می دهند. به خصوص این مزیت در مقایسه با پروب رکتومی استوانه ای یا خطی که منطقه محدودتری را پوشش می دهد بارز است و در مراحل پیشرفته آبستنی باعث تشخیص سخت تر جنین، موقعیت آن و سن آن می شود. این موضوع مثال خوبی است از اینکه انتخاب دستگاه سونوگرافی و ضمائم آن که مناسب برای سونوگرافی هر نوع دام در هر شرایطی باشد، نیازمند تجربه و تخصص مناسبی است و یا باید از مشاور متخصص و مجربی کمک گرفته شود. علاوه بر این دسترسی به مرجعی جامع که تمام گزینه های در دسترس را از نظر کاربری، قیمت و سایر مؤلفه ها به شکل قابل مقایسه ای در مقابل دیدگان قرار دهد، بسیار در جهت اتخاذ بهترین تصمیم کمک کننده است.
اصولاً سونوگرافی به این دلیل بسیار رایج شده است و بسیار مورد توصیه است که دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها دارد، آموزش و فراگیری آن نسبت به سایر روش ها مانند روش لمس با توش رکتال راحت تر و دارای خطای کمتری است و مزایای بارز دیگری دارد که در ادامه شرح داده خواهند شد:
1- تشخیص سریع و دقیق تر آبستنی که در حدود 25 تا 27 روزگی قابل تشخیص است، در حالی که در روش لمس با توش رکتال اولین تشخیص آبستنی حدود 35 تا 40 روزگی قابل انجام است
2- تشخیص زنده مانی جنین (تشخیص ضربان قلب داشتن جنین) تنها از طریق سونوگرافی قابل تشخیص است
3- تشخیص جنسیت جنین در روش سونوگرافی قابل انجام است که در روشی مانند لمس با توش رکتال امکان پذیر نیست
4- در منابع آمده است که دقت تشخیص دوقلوها در روش دستی حدود 65 درصد است که در روش سونوگرافی تا 95 درصد نیز دقت آن تخمین زده شده است
5- از روش سونوگرافی با دقت بالاتری می توان برای انتقال جنین (Embryo Transfer) کمک گرفت که شامل مواردی مانند دقت بالاتر در سنجش ساختار جسم زرد (Corpus Luteum) با توجه به نقش آن در موفقیت انتقال جنین می شود.
6- علاوه بر جسم زرد، سنجش وضعیت سایر ساختارهای تخمدانی و به ویژه وضعیت فولیکول های تخمدانی و سنجش وجود یا عدم وجود کیست های تخمدانی نیز با استفاده از سونوگرافی امکان پذیر است که نقش بسیار مهمی در سنجش سلامت تولیدمثلی، باروری و تصمیم گیری در مورد تدابیر لازمه دارد.
7- تشخیص عفونت رحمی یا متریت (Metritis) نیز در روش سونوگرافی نسبت به روش دستی (لمسی) که نوسان در تشخیص دارد، دارای دقت بالاتری است و معمولاً وجود یا عدم وجود آن تشخیص داده می شود.
8- التهاب یا عفونت واژن (Vaginitis) نیز جزو معضلاتی است که در سنجش به وسیله اولتراسوند (اولتراسونوگرافی) یا سونوگرافی قابل سنجش و بررسی است.
علاوه بر مزایایی که نسبت به سایر روش ها و به ویژه روش لمسی برای سونوگرافی وجود دارد، این روش به عنوان یک روش غیرتهاجمی شناخته می شود که در صورت انجام به شکل استاندارد و توسط افراد مجرب و کاربلد دارای هیچ اثر مضر و مخربی بر دام ها نیست و امروزه تکنیک اصلی ترجیحی بر سایر روش ها جهت سنجش آبستنی در گاوها است. این روش درد یا زخم در بر ندارد و نیاز به جراحی ندارد. همچنین، به دلیل اینکه مبتنی بر امواج صوتی و فراصوت است، دارای هیچ گونه تشعشع نیست که به ویژه در مورد حیوانات آبستن احتمال خطری در برداشته باشد.
البته سونوگرافی در دام ها دارای چالش ها، نکات و ریزه کاری های خاص خود است که داشتن تخصص و تبحر در انجام سونوگرافی را برجسته تر می کند. همان طور که گفته شد، مانیتور دستگاه سونوگرافی تصویری سایه ای شکل تولید می کند که تفسیر آن از عهده هر فردی خارج است و علاوه بر آن نکات دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال، امواج فراصوت یا اولتراسوند (اُلتراساند) توان عبور از مواردی مانند گازها و استخوان ها را ندارند که بر کیفیت تصویر تولیدی توسط دستگاه سونوگرافی مؤثر هستند. به همین دلیل اگر دام در شرایطی باشد که فضولات تولید شده در دستگاه گوارشی خشک و دارای ابعاد بزرگ باشد و دارای گاز زیادی باشد، می تواند بر سر راه سونوگرافی دام چالش زا باشد.
تحقیقات نشان داده که اگر همه گاوها در یک روز مورد تلقیح مصنوعی قرار گیرند، معمولاً زایش ها با اختلاف زمانی حدود 10 تا 15 روز رخ می دهد که البته تا 28 روز هم در مواردی گزارش شده است. ثبت دقیق رکوردهای تلقیح مصنوعی در گله ها می تواند به افزایش دقت تخمین سن جنین و زمان زایش کمک کند. انجام سونوگرافی در فواصل مناسب از زمان تلقیح مصنوعی یا اولین تشخیص وجود جنین و سن آن می تواند کمک کند که رشد مناسب جنین و عدم بروز مشکل خاص در طی این دوره برای جنین را زیر نظر داشت. در این مورد باید از دامپزشک مجرب و متخصص در مامایی دام ها کمک گرفت تا بهترین استفاده از سونوگرافی های طول دوره آبستنی انجام شود.
یکی از موارد مهم استفاده از سونوگرافی به تشخیص گاوهایی که اصطلاحاً در روزهای باز (Open Days) یا فاصله بین زایش یا اولین لقاح بعد از آن قرار دارند، برمی گردد. در واقع تشخیص زمان مناسب برای اولین تلقیح بعد از زایمان از روی شرایط دستگاه تناسلی گاوهای ماده و آمادگی آن برای تلقیح را شامل می شود. یکی از ریزه کاری های سنجش سلامت و آمادگی دستگاه تناسلی گاوهای ماده به این موضوع برمی گردد که رحم گاوها مانند مادیان ها در جای خود ثابت نیست و کمی جابجایی در طول زمان دارد. به همین دلیل چندین سطح مقطع مختلف از یک رحم خالی و بدون جنین در تصاویر سونوگرافی دیده می شود که برای افراد مبتدی می تواند گیج کننده و مشکل زا باشد. معمولاً در تصویری که از محل قرارگرفتن رحم در روزهای باز (Open Days) دیده می شود علاوه بر دیدن تصویر طولی (سوسیسی شکل) و یا عرضی (تقریباً دوناتی شکل) از خود رحم، تصویر مثانه (به شکل حفره سیاه رنگ) و استخوان لگن در گوشه تصویر دیده می شود.
با این حال، معاینات سونوگرافی در دام های سبک یا کوچک مانند گوسفند و بز دارای مزایایی مانند سرعت و ایمنی بالا برای تشخیص آبستنی (به خصوص در مراحل اولیه آبستنی) است که برای فارم های صنعتی پرورش گوسفند یا نژادهای گران قیمت و خارجی (به خصوص دارای نرخ دوقلو یا چندقلوزایی بالا) می تواند جذب کننده توجه باشد.
در گوسفند و بز می توان هم از روش ترنس رکتال (پروب رکتومی) و هم روش ترنس ابدومینال (پروب خارجی یا شکمی) با حساسیت و دقتی بالا استفاده نمود. در عمل روش ترانس ابدومینال (transabdominal) یا شکمی که با استفاده از پروب های تی شکل بر سطح بدن انجام می شود به دلیل ایجاد درد و مزاحمت کمتر، سهولت بیشتر، سرعت و میدان دید وسیع تر در مقایسه با روش رکتومی رایج تر است. اما روش رکتومی نیز مزایای خاص خود را دارد و از جمله نتایج بهتری (به خصوص قبل از روز 40 ام آبستنی) از آن به دست می آید.
می توان روش رکتومی را برای گوسفندها و بزهای ماده با پروب های محدوده سه و نیم تا 5 مگاهرتز انجام داد که تا عمق 15 سانتی متری وارد می شود تا موقعی که تصویر مثانه دیده شود و پروب با زاویه 90 درجه نسبت به مثانه به هر دو سمت راست و چپ چرخانده می شود تا تصویر دوشاخ رحم شناسایی شود. پروب های مخصوص دام سبک هم وجود دارد؛ اما در برخی منابع برای میش های بزرگ نیز استفاده از پروب استاندارد استوانه ای یا خطی گاوی نیز بلامانع تشخیص داده شده است. در عملیات سونوگرافی از روی شکم (روش ترانس اَبدومینال)، پروب بر روی سطح بدن در قسمت جلوی پستان قرار می گیرد و با پیدا نمودن مثانه در تصویر، رحم بلافاصله بعد از آن به سمت سر (جلوی) حیوان قرار دارد. البته معمولاً ناحیه متمایل به سمت راست برای سونوگرافی رحم میش ها و بزهای ماده در روش سونوگرافی از روی شکم ترجیح داده می شود. زیرا در اغلب موارد سمت چپ توسط شکمبه اشغال شده است.
در رحم میش های آبستن دو مورد خاص قابل تشخیص است. یکی وجود مایعات در مجرای رحم و دیگری مشاهده جفت به شکل O یا C انگلیسی و البته مشاهده جنین در رحم نیز به این دو مورد اضافه می شود. عدم مشاهده این موارد در رحم میش ها به وسیله دستگاه سونوگرافی به معنای عدم آبستنی است. در میش ها نیز مانند گاوها با پیشرفت آبستنی و رفتن از مرحله ای به مرحله بعدی، مشاهدات تغییراتی خواهند داشت. معمولاً مایعات درون رحم خیلی زود دیده می شود و سپس در حدود روز 20 تا 28 آبستنی نیز جنین مشاهده می شود. جفت نیز دیرتر از آن (از روز 33 آبستنی) قابل تشخیص است. با پیشرفت آبستنی در میش ها، تشخیص ها توسط دستگاه آبستنی راحت تر و مشخص تر می شوند. به طوری که با روش ترانس رکتال (با استفاده از پروب رکتومی) در روز 21 آبستنی حساسیت تشخیص حدود 40 درصد و در روز 39 آبستنی حدود 100 درصد برآورد شده است.
این موضوع به این معنا است که گرچه می توان در حدود 20 یا 21 روزگی روی تشخیص آبستنی با سونوگرافی حساب کرد، اما بهترین زمان برای تشخیص آبستی در میش ها با استفاده از پروب رکتومی در حدود 39 یا 40 روزگی است. این در حالی رخ می دهد که در روش سونوگرافی از سطح شکم به دلیل اینکه در روزهای اولیه آبستنی هنوز رحم در داخل لگن محدود است، تشخیص ها بسیار ضعیف تر است و از روز 40 ام به بعد می توان روی این روش سونوگرافی تا حد معقولی حساب کرد. اگر تاریخ دقیق جفت گیری یا تلقیح منجر به آبستنی در میش مشخص نیست، می توان تا 15 روز بعد از سونوگرافی ناموفق در روز حدس زده شده، دوباره اقدام به سونوگرافی نمود. با توجه به مجموع مواردی که در مورد سونوگرافی در دام (گاو یا گوسفند و بز) گفته شد، مشاهده می شود که این کار یک عملیات بسیار مفید ولی بسیار تخصصی است که می تواند بسیار به مدیریت تولیدمثلی گله ها کمک کند.
درصورت تمایل می توانید دیدگاه خود را در خصوص این خبر با کلیک بر روی کلید 'ثبت دیدگاه' وارد نمایید
4fd459e7-bc7b-466a-8b71-08b20f68b4a1.webp,7375446e-e64d-4a04-857a-8f3961964737.webp,4f96d040-4db7-4f20-899d-3dc74973aa03.webp,4033d054-34a6-4345-a9f9-6de72b135741.webp




























